مولاور
سینا قنبرپور
«شهیندخت مولاوردی»حقوقدان است و دستیار ویژه حقوق شهروندی رییسجمهور. در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان با جایگزینی بومگردی به جای کولبری شاخصهای حقوق شهروندی مرزنشینان بهویژه در محدوده آذربایجان غربی و کردستان را ارتقا بخشید؟ مولاوردی میگوید: هنوز ما این سرمایهگذاری را برای جذب گردشگر داخلی انجام ندادهایم و خیلی از ایرانیها شاید هیچ شناختی از مختصات سایر مناطق که استعداد مقصد شدن را دارند، نداشته باشند و بیشتر ترجیح میدهند به شمال کشور بروند که شناختهشدهتر است.
یکی از پرسشها این است که آیا رییسجمهور هم تکاپویی برای حل معضل کولبری و معیشت این دسته از هموطنانمان دارد و چگونه تلاش میکند مشکل آنها برطرف شود. مولاوردی در پاسخ به این پرسش که رییسجمهور چه پیگیریها و اقداماتی برای حل معضلات معیشتی کولبران میکند، توضیح میدهد: رییسجمهور نگرانی دارند از این بابت که مبادا مصوبات، اعتبارات و تسهیلاتی که در نظر گرفته میشود اثربخشی لازم را نداشته باشد و خروجی و نتیجهای که میخواهیم را از آن نگیریم. ایشان معتقدند انکار این پدیدهها که تا به حال هم جواب نداده است سرپوش گذاشتن روی آن است و باید بیاییم ببینیم چه علل و عواملی منجر به بروز این وضعیت شده است، این را همیشه تاکید میکنند که یک راهحل اساسی و بلندمدت داشته باشیم.
وقتی فصول منشور حقوق شهروندی را مرور میکنیم به داشتن حق اشتغال و کار شایسته و کیفیت زندگی اشاره شده است، اما وقتی به منطقهای نظیر استان کردستان نگاه میکنیم و با مساله کولبری مواجه میشویم، میبینیم که همین مفاد حقوق شهروندی در عمل در آنجا اجرا نشده است.
قبل از پرداختن به محورهای منشور حقوق شهروندی باید ببینیم چه مستنداتی را میتوانیم ارایه دهیم که این حقوق در فرآیند آن محقق شود. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ۵ برنامه و بعد از انقلاب هم ۵ برنامه توسعهای تاکنون اجرایی شده است. با توجه به مسوولیتی که در دولت قبل داشتم و باید برای تدوین برنامه ششم آسیبشناسی میکردیم بیشتر در جریان کیفیت اجرای برنامههای ۵ ساله قرار گرفتم.
این بررسیها و آسیبشناسیها دقیقا این واقعیت را به همه ما ثابت کرده است که جامعه ما از توسعهنیافتگی متوازن و در خوشبینانهترین حالت از توسعهیافتگی نامتوازن رنج میبرد. همچنین بررسیها نشان میدهد به طور متوسط ۳۰ درصد از برنامههای قبلی اجرا شده است که بخشی از آن برمیگردد به آرمانگرایانه بودن و کلیگویی این برنامهها که سعی شد در برنامه ششم توسعه از این نحوه برنامهنویسی پرهیز شود. در برنامه ششم تمرکز و تاکید بر توسعه متوازن منطقهای بوده است.
تلقی عمومی بر این است که ما با نوعی عقبماندگی یا عقبنگهداشتهشدگی در برخی استانها مواجه هستیم. در مورد استانهای مرزی نظیر کردستان این احساس وجود دارد که به صورت تعمدی عقب نگه داشته شدهاند. اگر شرایط و وضعیت استان آذربایجان غربی که خود من از آنجا هستم را نیز مرور کنید شباهتهای بسیاری با استان کردستان دارد و احساس و برداشت مردم آن استان هم همین است. شاید بخش اعظم آن به سبب مرزی بودن استانهای مورد اشاره باشد که دهههاست نگاههای امنیتی را به نگاههای اقتصادی تغییر نداده است به همین دلیل بر تهیه و بهکارگیری اطلس و نقشه آسیبهای اجتماعی و سند آمایش سرزمینی و مساله محوری برای اجرای برنامه ششم تاکید شد و درست پس از تدوین و تصویب برنامه ششم به دورهای میرسیم که در آن دولت یازدهم از منشور حقوق شهروندی رونمایی میکند. در دولت دوازدهم میبینیم که به این نکته توجه ویژه شده است و رییسجمهور در ابلاغ پیوست احکام وزرا، به عنوان یکی از اولویتهای عمومی که مشترک میان تمام وزارتخانههاست، بر اجرای منشور حقوق شهروندی تاکید کرده است که در برنامههای خودشان حتما این مهم را مدنظر قرار بدهند. شما مشخصا موضوع کولبران را در سوالتان مطرح کردید اگر وارد مصادیق شویم علاوه بر آن میبینیم که در پیگیری اجرای منشور حقوق شهروندی از نظر ابعاد مختلف توسعه، وضعیت گروههای مختلف و قرارگرفتنشان در پستها و مناصب مورد مطالبه است و احساس تبعیضی در این استانها مطرح است، مثلا بین اهل سنت و شیعه و ما درباره همه این موارد اینجا محلرجوع هستیم و تصور کلی بر این است که حوزه حقوق شهروندی، یعنی بُعد مربوط به حق سیاسی و مدنی شهروندان و لاغیر! در حالی که ما در منشور ۲۲ حق و ۱۲۰ ماده داریم که مجموعه حقهایی را دربر میگیرد که به نوعی حقوق انسانی هستند، اما در ارتباط با دیگران، جامعه، دولت و حقهای انسانی خود فرد که اینجا پای تکلیف در مقوله حقوق شهروندی به میان میآید تا بتواند از این حقهایی که باید برخوردار باشد، پاسداری کند.
اگر بخواهیم به موضوع بومگردی در کردستان و جایگزینی آن با کولبری برسیم باید کمی بیشتر مصداقی صحبت کنیم. نکتهای که هست، این است که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۲ استان کردستان بعد از سیستان و بلوچستان بیشترین رای را به آقای روحانی داده بود. دستکم در سیستان و بلوچستان ما شاهد بودیم با مدیریت «علیاوسط هاشمی» به عنوان استاندار، زنان در مدیریت رشد و پیشرفت خوبی داشتند، ولی در کردستان چنین اتفاقی رقم نخورد، چه برسد به بخشهایی چون گردشگری و بومگردی؟
بله، با ارادهای که دولت و تکاپویی که زنان نشان دادند یک اتفاقی حداقل برای زنان آن منطقه افتاده است و اینکه توسط دولت دیده شدند، ولی در کردستان با این معضل هنوز مواجه هستیم. هنوز زنان کردستان آنچنان که باید و شاید نتوانستند پیشرفت کنند و جایگاه مناسب خود را در مدیریت استان به دست آورند. البته در آذربایجانغربی هم همینطور است. اگر آذربایجانغربی را که مشابهتهای بسیاری با کردستان دارد از نظر بگذرانیم، میبینیم که وضعیت زنان در آن استان هم مناسب نیست و به تازگی یک زن، بخشدار مرکزی شده است. شاید تحتتاثیر و متاثر از فرهنگ و نگاه خاص حاکم بر آن استانها باشد که شاهد وضعیت موجود هستیم .
آقای رییسجمهور در آخرین دیدار ماه رمضان خود، خطاب به خبرنگاران گفت شما انتظارات را بالا میبرید. ما اصلا در مورد کردستان نمیخواهیم انتظارات را بالا ببریم، بهویژه در شرایط کنونی کشور، اما پیشنهاد جایگزینی توسعه بومگردی به جای کولبری نیاز به سرمایهگذاریهای کلان ندارد. مثل سرمایهگذاری صنعت نیست که بودجه کلان بخواهد و زمان زیادی برای نتیجه بطلبد. ما مجموعه گزارشی از منطقه مرزی سردشت تهیه کردیم که کولبران آن منطقه میگفتند اگر این کار را نکنیم چه کنیم؟ این یعنی دولت هیچ راه جایگزینی برای معیشت آنها ارایه نکرده است. چگونه میتوان انتظار داشت که تا پایان برنامه ۵ ساله این وضعیت بهبود یابد؟
اجرای قانون برنامه ششم توسعه تازه شروع شده است و در آغاز راه است و اینطور نیست که چند سال را صرف اجرای این سند کرده باشیم و الان این سوال را مطرح کنیم پس نتیجهاش در عمل چه شد و خروجی ملموسش کجاست؟!
شاید باید بگوییم خدا را شکر که بسته شدن مرز در غرب کشور و تغییراتی که برای کنترل ارز اعمال شد به موج دوم و سوم اعتراضات در میان مرزنشینان منجر نشد. اما نیاز به شتاب بیشتری در استانهای مرزی، به ویژه کردستان یا مناطقی چون سردشت و بانه وجود دارد. نمیتوانیم به حوصله و طمانینه چند دهه گذشته پیش برویم.
پیگیری اجرای درست برنامه ششم توسعه یکی از راهکارهای ما است، از سوی دیگر تا جایی که من در جریان هستم ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در تمام استانها وزیر معین تعیین کرده است. باید ببینیم وزیر معین استان کردستان چه پروژهها و اقداماتی را در این چارچوب تاکنون پیگیر بوده است.
همچنین در بحث اشتغال روستایی، تخصیص تسهیلاتی که از منابع صندوق توسعه ملی اختصاص به این موضوع پیدا کرده است، هم تازه شروع شده است؛ حرکتی که به نظر میرسد اگر به درستی به اجرا دربیاید و به نتیجه برسد میتواند در توسعه اشتغال روستایی که در شرایط فعلی بسیار هم اساسی است موثر باشد که باید ببینیم تا چه اندازه این استان توانسته است این اعتبارات را جذب کند، مثل خیلی از استانهای دیگر، این وضعیت خاص استان کردستان نیست، ولی بنا به دلایل عدیده احساس عقب نگه داشته شدگی، احساس محرومیت، احساس نابرخورداری، در یکی، دو تا از استانهای ما خیلی بیشتر از سایر استانها است. گفتنی است در برنامه اشتغال فراگیر در سال ۱۳۹۶ برای ایجاد ۹۷ هزار شغل که توسط معاون اول رییسجمهور ابلاغ شده است، ۱۳ رسته در بخش گردشگری و صنایع دستی مورد تاکید قرار گرفته است، از جمله ایجاد، توسعه و تقویت جاذبههای گردشگری و اقامتگاههای بومگردی که منحصر به استان یا استانهای خاصی نیست.
و جلب اعتماد خیلی سختتر میشود.
دقیقا .
اگر متمرکز بر بومگردی به جای کولبری صحبت کنیم نیاز به بسترسازی در زمینه گردشگری داریم. بدیهی است که توسعه زیرساختهای گردشگری نظیر جادهسازی یا توسعه حملونقل خود نیازمند سرمایهگذاری سنگین است، اما بومگردی به اندازه شیوههای دیگر گردشگری نیازمند سرمایهگذاری کلان نیست. کافیست توجه مناسبی از سوی دولت صورت گیرد. این نکته وقتی مهم میشود که به خاطر آوریم آقای روحانی در روزهای پیش از انتخابات سال ۱۳۹۲ بر توسعه گردشگری تاکید داشت و حتی استعارهای به کار میبرد و درآمد حاصل از گردشگری را با عدد ۳ هزارمیلیاردتومانی ناشی از اختلاس بزرگ در دولت دهم مقایسه میکرد. آیا آقای روحانی الان حاضر است بر این محور توسعه تاکید کند؟
اتفاقا یکی از موضوعات خاص و محورهای قانون برنامه ششم توسعه بحث توسعه گردشگری است یعنی یکی از موضوعاتی که میتواند محرک توسعه باشد یا موانع توسعه را از سر راه بردارد، توسعه گردشگری است. تا جایی که من شاهد هستم، به جرات میتوانم بگویم هیچ جلسهای نیست که رییسجمهور براین موضوع تاکید نکنند، در سخنرانیهایشان مخصوصا در استانها که قطعا به این موضوع اشاره میکنند، در دولت هم همینطور و روی بحث توسعه گردشگری بسیار حساس هستند و اینکه ما باید سرمایهگذاری اساسی روی گردشگری داشته باشیم. در مورد توسعه گردشگری در استان کردستان با توجه به ظرفیتها، استعدادها و جاذبههای گردشگری که دارد از ابعاد مختلف طبیعی، تاریخی، فرهنگی و میراث فرهنگی میتوان این استان را یکی از اولویتهای سرمایهگذاری در گردشگری دانست.
در ۴ دهه گذشته ما برای توسعه گردشگری صرفا به جذب گردشگر خارجی توجه و تمرکز کردهایم که این خود نیازمند جذب سرمایهگذاری برای توسعه زیرساختها است. بومگردی یا همان گردشگری روستایی که موسوم به اکوتوریسم هم هست، شکلی جدید از صنعت گردشگری است که در آن افراد به جای حضور در هتلها و اماکن شلوغ و پرازدحام راهی روستاها و مناطق بکر میشوند تا به دور از هیاهوی زندگی روزمره، دمی و ساعتی، روزی یا هفتهای را در آرامش سپری کنند که راهاندازی این اقامتگاهها زمینه و بستری میشود برای معرفی فرهنگ، گویش، پوشش، غذای محلی، موسیقی و فعالیتهای مبتنی بر آداب و رسوم مردم محلی و بدینترتیب شرایطی مناسب و دلنشین برای تجربه زندگی در محیطهای طبیعی و سنتی برای گردشگران ایجاد میشود، ضمن آنکه بومگردی و طبیعت گردی، اشتغال روستایی را با کمترین آسیب و صدمه تقویت میکند و بر همین مبنا توانمندسازی و فرهنگسازی اقتصاد گردشگری در روستاها از اهداف عالیه آن است که نیاز به تغییر بینش و توانمندسازی جوامع محلی هم دارد.
شاید مقایسه درستی نباشد و در عین حال شاید یکی از علل آسیبدیدن محیط زیست در سه استان شمالی کشور همین هجوم و سفرهای مستمر به شمال باشد. ولی منظور ما در این بحث تبدیل کردستان به مقصدی مشابه شمال کشور است. ممکن است فاصله تهران تا شمال محدود به چند ساعت باشد، ولی کردستان نیز میتواند به این شیوه مقصد مردم و سفرهای داخلی باشد، همین مقصدشدن در سفرهای داخلی به بهبود زیرساختهایش کمک میکند. شمال که روز اول این همه امکانات نداشت. شاید حتی با محدودیت نانوایی برای تامین نان مردم محلی و مسافران هم مواجه میشدند.
هنوز ما این سرمایهگذاری را برای جذب گردشگر داخلی انجام ندادهایم و خیلی از ایرانیها شاهد هیچ شناختی از مختصات سایر مناطق که استعداد مقصد شدن را دارند، نداشته باشند و بیشتر ترجیح میدهند به شمال کشور بروند که شناخته شدهتر است؛ لذا هجوم گردشگر و مسافر را برای شمال کشور حتی با آن حجم ترافیکی که ایجاد میشود شاهدیم و ظرفیتسازیهایی که پاسخگوی نیاز این خیل عظیم جمعیت مشتاق باشد در سایر نقاط یا جنوب کشور به چشم نمیخورد. باید به این پرسش پاسخ دهیم که چرا این اشتیاق، انگیزه و استقبال را نسبت به کردستان و سایر مناطق نمیبینیم که جای تامل دارد. به نظر من در زمینه شناساندن جاذبههای فراوان این مناطق کشورمان کمکاری شده و خیلی به این نکته توجه نشده است که ضمن آنکه گردشگر خارجی را جذب میکنیم و به بسیاری از زیرساختها و استانداردهای مورد نظر آنها توجه میکنیم به موازات آن باید بتوانیم گردشگران داخلی را به سمت استانهایی چون کردستان هدایت کنیم که این حرکت ممکن است خیلی از آن زیرساختها را نیاز نداشته باشد.
در همین چندماه اخیر که مشکلاتی برای کولبران و معیشتشان پیش آمد به جلسهای میتوانید اشاره کنید یا به تاکیدی از سوی رییسجمهور برای حل مساله کردستان؟ اینکه آقای روحانی روی موضوع خاصی دست گذاشته باشند و تاکید کنند از این طریق وضعیت کولبران را بهبود دهید؟
کلی چرا. ولی مصداق و استان خاصی مطرح نشده است.
میخواهم ببینم چقدر آقای رییسجمهور نگران کردستان و مرزنشینان بهویژه کولبران بودهاند تا مشکل آنها را زودتر حلوفصل کنند؟
در بحث کولبری ما چندین جلسه داشتیم و یکسری راهکارها به طور مقطعی و موقت ارایه و مصوب شده که باید به اجرا دربیاید.
با حضور آقای رییسجمهور؟
بله، در جلسه هیات دولت. ما در جلسات هیات دولت یک بخش خبر داریم. اخبار مطرح میشود و به بحث گذاشته میشود، خیلی وقتها از دل آن به یک مصوبه میرسیم یا یک دستوری صادر میشود. درمورد پدیده کولبری و مطالباتی که وجود دارد، وضعیتی که کولبران دارند و اینکه چه باید کرد یکی دو مورد مصوبه داشتیم. ولی اینکه به صورت خاص در مورد توسعه گردشگری و مشخصا بومگردی در کردستان به عنوان جایگزینی برای کولبری جلسهای باشد، هنوز وارد این موضوع نشدهایم .
میخواهم بدانم مدل نگاه آقای روحانی به حل این مساله چطور است؟ مثلا آیا ایشان مسوولی را خطاب قرار دادهاند یا اعتقاد دارند که میتوان با بومگردی به جای کولبری معیشت مرزنشینان را بهبود بخشید؟ یا اینکه چطور میخواهند مساله کولبران را حل کنند؟
برای رسیدن به پاسخ دقیق دقیقا باید از شخص رییسجمهور این سوال مطرح شود. اما تلویحا میتوانم بگویم ایشان تاکید دارندکه ما باید به ریشه این وضعیت که معلول است بپردازیم و مبارزه و برخورد سلبی با آن را پاک کردن صورت مساله میدانند که مشکلی را حل نمیکند. معتقدند انکار این پدیدهها که تا به حال هم جواب نداده سرپوش گذاشتن روی آن است و باید بیاییم ببینیم چه علل و عواملی منجر به بروز این وضعیت شده است؟ این را همیشه تاکید میکنند که یک راهحل اساسی و بلندمدت داشته باشیم. ممکن است راهکارهای موقتی مطرح شود و به صورت مقطعی یک بار به صورت مسکن بتواند وضعیت را آرام کند، ولی آنچه مهم است اشتغال پایدار و برنامه ایجابی- حداقل در کوتاهمدت و میانمدت- است و همیشه تاکید میکنند مصوباتی که ساعتها روی آن کار میشود به درستی اجرا شود، از جمله اشتغال روستایی و نگرانی دارند از این بابت که مبادا این مصوبات، اعتبارات و تسهیلاتی که در نظر گرفته میشود اثربخشی لازم را نداشته باشد و خروجی و نتیجهای که میخواهیم را از آن نگیریم.
خود شما به واسطه مسوولیتی که در دولت قبل داشتید با یکسری مسائل از جمله مسائل زنان مواجه بودید. حقوقدان هم هستید، بنابراین به موضوع حقوق شهروندی اشراف کامل دارید. به نظر شما چقدر نسخه گردشگری و جایگزینی بومگردی به جای کولبری، میتواند به تحقق حقوق شهروندی در استان کردستان کمک کند؟
این یک بحث اصولی را میطلبد. یک موضوعی در مباحث حقوق شهروندی و بهویژه حقوق بشر مطرح میشود که ما نمیتوانیم و نباید بین حقهای مختلفی که مبنای بشری دارند تفکیک قائل شویم یا سلسله مراتب قائل شویم. مثلا نمیتوانیم دنبال این باشیم که اول حقوق مدنی- سیاسی محقق شود بعد سراغ حقوق فرهنگی- اقتصادی- اجتماعی برویم یا بعدا سراغ نسل سوم حقوق بشر، یعنی حق بر صلح و محیط زیست که به آن حقوق همبستگی میگویند، برویم بنابراین نسلهای مختلف حقوق بشر تفکیک ناپذیر هستند. نمیشود بین آنها سلسله مراتب قائل شد. حالا اینکه ما بیاییم مطرح کنیم که صرفا ما بر برنامههایی که به حقوق اقتصادی مردم توجه کند متمرکز شویم و آنها نقطه ثقل برنامههای توسعهای شوند، قطعا در این حالت ما به آن توسعه همهجانبه و پایدار که عرض کردم نمیرسیم. این یک بحث است که حتما باید در برنامهریزی به آن توجه شود و به صورت متوازن به همه ابعاد توسعه پرداخته شود. یک بحث دیگر آن است که باید هماهنگی لازم بین نهادهای مختلف جامعه در سیاستهایی که اتخاذ میکنند باشد؛ نهاد سیاست یا قدرت، نهاد اقتصاد، نهاد دین، نهاد خانواده و انواع نهادهایی که در کشورمان وجود دارد، اینها باید با هم هماهنگ باشند و همدیگر را خنثی نکنند. سیاستی که ما در حوزه اقتصاد اتخاذ میکنیم، این سیاست در حوزه فرهنگ ممکن است یک نتیجه دیگری دهد. این هماهنگی باید بین سیاستها، در حوزه دین، خانواده و مدرسه هم باشند. قطعا توسعه گردشگری در استانهای مختلف، به ویژه استان کردستان با وضعیتی که بر آن حاکم است، انتظارات و مطالبات بالایی که در این استان وجود دارد میتواند تاثیر خودش را بر سایر ابعاد توسعهای در آن استان بگذارد. یکی از مطالبات جدی الان بحث اشتغال است که به قول دکتر جهانگیری، معاون اول رییسجمهور ابرچالش کشور ما است. الان میدانیم ریشه و علت بسیاری از آسیبهای ما به بحث اقتصاد و اشتغال برمیگردد. طبق باوری که داریم و آموزه دینی ما که میگوید فقر از یک در وارد شود ایمان از در دیگر خارج میشود. اینها را ما داریم و از بزرگانمان یاد گرفتیم، لذا باید در برنامهریزی و عمل هم به آن توجه کنیم، لذا اینگونه سرمایهگذاریها و توجهات قطعا در توسعه استان میتواند بسیار موثر باشد و به مرور منجر به توسعه یافتگی همهجانبه و متعادل منطقهای کشور شود. وقتی که ما مقدمه و زمینه را به درستی فراهم کنیم زیرساختهای لازم را چه سختافزاری و چه نرمافزاری با هم آنجا میتوانیم داشته باشیم.
اگر ما بحث بومگردی را مبنا قرار دهیم نقش زنان در بومگردی خیلی پررنگ میشود. «غذا» و «فرهنگ» و «لباس» در بومگردی به حضور زنان وابسته است. هرجا زنان وارد شدهاند هم امنیت بیشتری حاکم شده و هم سرعت بیشتری به توسعه دادهاند. اگر به تجربه سیستان و بلوچستان بنگریم هم میبینیم ۱۰ سال قبل این همه خبر مثبت از این استان نبود، ولی با حضور موثر زنان اوضاع تغییر کرد. فکر میکنید جایگزین کردن بومگردی به بهبود شرایط زنان در مناطق مرزی هم کمک کند؟
اشاره درستی داشتید. یک جمله هم از رییسجمهور در بحث انتخابات داریم که گفتند هرجا زنان وارد شدند کار را تمام کردند. ما در همه حوزهها این را میبینیم؛ زنان از نظر کمیت، جمعیت قابل توجهی هستند، به غیر از سرمایه انسانی یا نیروی کار یا نیروی انسانی، من بیشتر روی سرمایه اجتماعی زنان تاکید میکنم که این سرمایه برای توسعه پایدار کشور یک الزام است. از نظر بحث کیفیت هم همینطور است. در حال حاضر تقریبا در همه استانها حتی روستاها با خیل عظیم دختران و زنان تحصیلکرده در سطح دکترا مواجه میشویم که به امید دسترسی به فرصتهای بهتر شغلی و اجتماعی ادامه تحصیل میدهند و امیدوار هستند با فوقلیسانس و دکترا به این فرصتها دسترسی پیدا کنند و تنها گزینه پیشرویشان ادامه تحصیل است تا پتانسیل و ظرفیتی که بالقوه است را به بالفعل تبدیل کنند. من همیشه مطرح میکنم در این دهه زنان ما در اوج آمادگی برای خدمت به کشور هستند و فقط آن اراده میماند و عزمی که از این ظرفیت بتواند بهره لازم را به عنوان یک بال توسعه ببرد، یک بال که مردان هستندکه بالاخره با چشم خود دیدیم در این ۴ دهه با کشور و توسعه کشور چه کردند؟! در استان کردستان مثل بقیه استانها این زمینه را میبینیم، به ویژه در بحث بومگردی که به درستی اشاره کردید. در مجموع اگر بخواهیم به این ظرفیت توجه کنیم در بحث صنایع دستی که ظرفیت قابل توجهی دارد که بیشترین نقش را در جامعه ما در این حوزه زنان دارند. سه بخش میراث فرهنگی را اگر با هم در نظر بگیریم به نظر میرسد زنان میتوانند تحولی را در اقتصاد و معیشت خانواده و استان ایجاد کنند که نهایتا توسعه استان را نتیجه خواهد داد، کما اینکه در خیلی از استانها میبینیم تجارب موفقی وجود دارد. یکی از اقدامات این میتواند باشد که ما این تجارب موفق را شناسایی کنیم و در اختیار کسانی قرار دهیم که تازه میخواهند کارشان را شروع کنند، یعنی راههای رفته را دوباره طی نکنند چون ما زمان نداریم دوباره تکرار کنیم و میتوانیم از این تجارب موفق استفاده کنیم و از میانبُرها در زمان کمتری به اهداف خودمان دسترسی پیدا کنیم. باید ببینیم در این موضوع با مشارکت کدام دستگاهها، یک شبکهای از همکاریها را شکل دهیم و کافی و منطقی نیست مسوولیت را برعهده یک دستگاه یا نهاد خاصی قرار دهیم و باید از مجموعه ظرفیتها استفاده کنیم، این ظرفیتها شناسایی شده است ما باید اینها را مدیریت کنیم و بتوانیم سریع وارد عمل شویم. شناسایی وضعیت کنیم، افکار عمومی را حساس کنیم، دیگر چرایی، چیستی و… دورهاش را طی کرده است و از اینها عبور کردهایم و الان در مرحله چگونگی هستیم باید برویم ببینیم به چه نحوی بر این برنامهها متمرکز شویم و تقسیم کاری صورت گیرد، اما اینکه کجا و چه دستگاهی باید این کار را انجام دهد، هر کدام از ما چه مسوولیتی داریم و چه سهمی را باید داشته باشیم؟ نیازمند برنامهریزی و سیاستگذاری لازم است.
به نظر نمیرسد سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اینقدر درگیر حل معضلات معیشتی کردستان از طریق توسعه گردشگری و بومگردی باشد. اصلا هیچ تکاپویی در آن ندیدهایم؟
اخیرا خانم محمودزاده، معاون آقای مونسان در بخش صنایع دستی شد، ایشان در این موضوع سابقه، تجربه و تخصص دارند، میشود روی همکاری و مشارکت ایشان در این بخش حساب باز کرد.
اخیرا بزرگان کشور از مردم خواستند سفرهای غیرضروری خود به خارج از ایران را محدود کنند. این یک فرصت است برای توسعه گردشگری داخلی. وقتی ما تجربه سفر به استانهای شمالی را داریم کافیاست به درستی سفرهای مردم را به سمت کردستان هدایت کنیم. آن وقت رفتهرفته زیرساختها و امکانات آنجا نیز بهبود پیدا میکنند. شاید در این مقطع کافی باشد بزرگانی چون رییسجمهور از مردم بخواهند که برای کمک به بهبود شرایط معیشتی کولبران هم که شده به کردستان و مناطقی چون سردشت سفر کنند.
این انتظار که رییسجمهور صراحتا بگوید، نمیدانم چقدر انتظار واقعبینانهای است. اما در عمل باید یکسری زیرساختهایی فراهم شود. به قول شما نمیگوییم هتل پنج ستاره بزنید، کشتی کروز بیاورید و نظایر آن، از این انتظارات نداریم. اما چون من خیلی زمینی سفر میکنم با معضلاتی در مسیر مواجه میشویم. ما واقعا هنوز در تامین حداقل بدیهیات و زیرساختها ماندهایم. سرویسهای بهداشتی بین راهی را میبینیم طوری است که خیلیها اصلا ترجیح میدهند از آن استفادهای نکنند. اینها را بارها گزارش دادم. هر جا گذرم میافتد وضعیت را اعلام کردهام. ولی عمدتا این زیرساختها و امکانات در اختیار بخش خصوصی است. در عین حال باید ببینیم فرهنگ مردم در این عرصه چقدر با این پیشنهاد همراه و همکاری میکند تا این وضعیت درست شود. متاسفانه ضعف داریم و فرهنگی مشارکتی را در این موضوع نمیبینیم. این خودش شاید عامل عدم توسعه باشد یا معلول آن. به نظر میرسد یکی دیگر از مسائلی که کردستان به عنوان مقصد معرفی نشده، بعد مسافت آن در مقایسه با شمال نسبت به مرکز است. هر چند مردم ممکن است ساعتها در مسیر شمال در ترافیک بمانند، اما ترجیح میدهند که آنجا را انتخاب کنند تا اینکه ۳-۲ ساعت دیرتر به مقصدی در سنندج، مریوان یا سردشت در استان آذربایجان غربی یا استانهای جنوبی برسند. این موضوع کار دارد و زمانبر است، یعنی باید یک تبلیغات و فرهنگسازی گستردهای برای این موضوعات داشته باشیم.
شما به عنوان دستیار ویژه حقوق شهروندی رییسجمهور این بحث را چگونه میبینید؟ آیا بومگردی پتانسیل و توان کافی برای آن را دارد که بتوانید در جلسههای هیات دولت مطرحش کنید و برای تحقق حقوق شهروندان مرزنشین کشورمان از این طریق بخواهید اقدامی کنید؟
بعد از بررسیهای کارشناسی حتما این کار را میکنم. در عین حال خارج از جلسات هیات دولت در مجموعه همکاریهایی که داریم باید فکر کنیم که به چه نحو این موضوع را به جریان بیندازیم. چون من از مدتها پیش درگیر بحث سردشت بوده و هستم و از ابتدای دولت یازدهم قدمهایی را برداشتیم، اما هنوز هم متاسفانه آن نتایج مطلوب را در آنجا نمیبینیم. آنجا طبیعت خیلی بکری دارد، من سالها آنجا زندگی کردم و از نزدیک شناخت دارم که دارای جاذبههای طبیعی- گردشگری فوقالعاده است که کمتر در استانهای دیگر مشابه آن را میبینیم. برای نمونه در مسیری از مهاباد به سردشت کوهها پر از تاکهای انگورهای وحشی است. این مسیر بسیار زیبا و دیدنی است. مثل فصل آفتابگردانها در ماه اردیبهشت در مسیر تبریز- خوی و خوی- ارومیه که مزارع آن فوقالعاده و رویایی است. این مناطق زیباییهای خاص خود را دارند و بکر و دست نخوردهاند و بسیار میتوانند برای گردشگر داخلی و خارجی جذاب باشند. قطعا شناسایی جاذبههای گردشگری چنین مناطقی صورت گرفته و مطمئن هستیم در استانها کارهایی کردهاند، فقط باید ببینیم خود سازمان میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری چه برنامههایی خاص توسعه گردشگری در استانها دارد و چه تسهیلاتی را در اختیار بخش خصوصی و سرمایهگذاران در این حوزه قرار میدهد. برای مثال آن زمان که معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری بودم با سازمان میراث فرهنگی یک تفاهمنامهای را امضا کردیم که هنوز اجرا نشده است، یک برنامه ملی را میخواستیم داشته باشیم برای بازاریابی، بازاررسانی و بازارداری محصولات زنان.
اگر از بعد حقوق شهروندی ببینیم نیز مجموعه این اتفاقاتی که در کشور میافتد، یک فضای جداگانه و انتزاعی نیست، اگر این برنامهها و برنامه ششم توسعه به درستی به اجرا دربیاید، سایر پیگیریها و برنامههای ذیل ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی یکی یکی در استانها به سرانجام برسد، میتوانیم به بهبود شرایط امیدوار باشیم. همینطور اخیرا مطلع شدم پیشنویس سند راهبردی توسعه گردشگری هم آماده شده است. مصوبات سفرهای استانی که رییسجمهور داشتند، از جمله سفری که به استان کردستان داشتند باید ببینیم چه مقدار پیشرفت داشته است. در مجموع با طراحی یک مدل مناسب جایگزین کولبری، به ویژه با اتکا به ظرفیت زنان به بهبود وضعیت و توسعه اقتصادی و معیشتی استان میتوان امیدوار بود.