اوضاع اقتصاد ایران :واقعیات حاکم بر جامعه و ارقام و آمار‌های ناامید کننده، صرفاً اقتصادی نیز تاثیرات روانی وحشتناکی بر جامعه گذاشته است و افزایش چشمگیرافسردگی و اضطراب و ناامیدی و خشونت از شاهکارهای مدیران اقتصادی کشور است مگرسنجش و معیار خوشبختی مردم کیفیت زندگی نیست؟

رامین نخستین انصاری‪-‬ کمک‌های غیرکارشناسی دولت نتوانست خانواده‌های ایرانیان را قادر سازد تا از وضعیت دشوار و غم انگیز رهایی یابند. مردم همچنان نتوانسته‌اند به راحتی اقتصاد خود را بهبود ببخشند. به نظر می‌رسد بدنه مدیریت اقتصاد کشور تعطیل است وبرای رفع مشکلات مردم هیچ اراده‌ای وجود ندارد. واقعیات حاکم بر جامعه و ارقام و آمار‌های ناامید کننده، صرفاً اقتصادی نیز تاثیرات روانی وحشتناکی بر جامعه گذاشته است و افزایش چشمگیرافسردگی و اضطراب و ناامیدی و خشونت از شاهکارهای مدیران اقتصادی کشور است. مگرسنجش و معیار خوشبختی مردم کیفیت زندگی نیست؟ شرایط دشوار زندگی، مردم را واداشته است که نخواهند با اقتصاد کشور همراهی کنند و دلیل بحران و مشکلات اقتصادی را عدم وجود شفافیت کلان اقتصادی از سوی دولت و سیاستگذاران توصیف می‌کنند. بسیاری از اقتصاددانان و کارشناسان سیاست‌های حاکم بر کشور، وجود رانت و فساد را عامل تخریب اقتصاد می‌دانند. اگر با متخصصانی صحبت کنید که مدتهاست در بخش‌های اقتصادی کشور صاحب نظر هستند، به شما خواهند گفت که در گذشته تخصص قابل توجهی در کشور وجود داشته و امروز این افراد یا در کشور حضور ندارند و یا اینکه خانه نشین شده‌اند و در این میان کشور در شرایط خوبی بسر نمی‌برد و میلیون‌ها نفر زندگی و معیشت خود را از دست رفته و در معرض خطر می‌بینند. هیچ چیز طبق برنامه پیش نرفته و بهبودی در زندگی مردم اتفاق نیفتاده است و بعید بنظر می‌رسد قشر‌های دیگر جامعه در ماههای آینده سر پا بمانند و در این میان مشخص نیست، قوه مجریه و مقننه در این زمینه می‌خواهند چه کاری انجام بدهند و این امر مهم می‌تواند فاجعه آمیز باشد. این یک وضعیت اضطراری است، اما دولت اصلا به روی مبارک خود نمی‌آورد و چنین رفتاری بطور حتم کشور را به سمت فاجعه پرتاب خواهد کرد.
آیا دولت صخره ویرانگر را نمی‌بیند؟ و اینکه اقدامات و تصمیمات بزرگ گرفته نشود ممکن است برای برخورد نکردن با صخره بزرگ؛ خیلی دیر شود. یک سیاست اقتصادی طراحی شده است که پیش‌بینی آن پاسخ به نیازهای مادی و معنوی مردم بود که عملی نشده است و مردم بی‌دلیل و غیر ضروری به دلیل پافشاری بر روی برخی از سیاستگذاری‌ها رنج می‌برند و بی‌تدبیری فشار گسترده‌تری را بر اقتصاد وارد می‌کند که بهبودی را سخت‌تر و طولانی‌تر می‌کند. چیزهایی وجود دارد که می‌توان برای جلوگیری از خونریزی اقتصادی انجام داد، اما عجالتا اقتصاد و سیاست ما نشان داده است آماده تصمیمات بزرگ و شوک‌آور در راستای منافع ملی ملت ایران نیست. این واقعیتی است که ما در آن قرار داریم، تصمیمات غلط و غیرکارشناسی یک فاجعه اقتصادی برای کشور ایجاد کرده است و هیچ چیز تحت کنترل نیست. بیکاری و تورم و گرانی در حال گسترش است و متاسفانه این واقعیت انکار ناپذیر، انکار می‌شود. به نظر می‌رسد استراتژی، فقط بورس و دیگر هیچ که کاملا از واقعیت جدا شده است، طرحی است که فکر می‌کنند اقتصاد را خروشان می‌کند تا شرایط دشوار مردم را فقط بدتر نکنند. زمانی قانون گذاران و قوه مجریه وقت داشتند از وضعیت اسفناک اقتصادی کشور جلوگیری کنند، و آنها وقت زیادی برای کشف و درمان مشکلات مردم داشتند، ولی فقط منتظر ماندند و نوکری ملت را به مصلحت اندیشی ترجیح دادند و تا حد زیادی از زمان بهره‌ای نبردند و این یک شکست به بزرگی اقیانوس بود. شکست یعنی اینکه هیچ چیز در مورد اقتصاد نمی‌دانستند و کاری صورت ندادند. مجلس دهم و سیاستمداران مدعی و دولت برای کسب امتیازات سیاسی، جان و معیشت افرادی را که با صدای بلند خواستار تغییر بودند را فدا کردند و در این میان هیچ کس نتوانست پیش‌بینی کند چه اتفاقی خواهد افتاد. در عرصه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی که هیچ ولی تلاشی نشد تا اقتصاد در اسرع وقت به پیش رود. در واقع شعار «اجازه بهبود کشور را به ما نمی‌دهند»، امروز تضمین‌کننده پیروزی‌های انتخاباتی نیست. مخالفت با اصولگرایان، دیگر همان چیزی نیست که انگیزه بسیاری از مردم برای حمایت از
شما باشد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *