زنی از شهر باران؛ یادداشتی در مورد غزل ساجده جبارپور ( نوشته همشهری عزیزمان بهمن صباغ زاده)

روحی که نیما در شعر معاصر دمید، آبرویی که حسین منزوی به غزل معاصر داد و فردیتی که فروغ وارد شعر کرد غزل امروز را به سمتی برده که می‌شود شعر ساجده‌ جبارپور را یکی بهترین نمونه‌هایش دانست یا لااقل درک و دریافت من از غزل امروز، چنین است.

به نظر من درک و دریافت‌های یکسان شاعران از شعرِ زمانِ خود، جریان‌های شعری را شکل می‌دهند و با به هم پیوستن این جریان‌ها و قدرت گرفتن‌شان، سبک شعری پدید می‌آید. چیزی که من از شعر امروز درک می‌کنم همین جریان معتدلی‌ست که یکی از خوب‌هایش خانم ساجده جبارپور متولد ۱۳۶۹ رشت است.

خانم جبارپور را از وبلاگ‌نویسی‌های دهه‌ی هشتاد می‌شناسم و از همان زمان کارهایش را دوست داشتم و دنبال می‌کردم. وبلاگی داشت خواندنی که معمولا چند خطی در حال و هوای خودش می‌نوشت و بعد می‌رفت سراغ غزل تازه‌اش. در وبلاگ‌نویسی با مریم پیله‌ور مثل دوقلوهای به‌هم چسبیده بودند. با هم مطلب جدید می‌گذاشتند و در مطالب‌شان از هم اسم می‌بردند. به همین خاطر است که هنوز در ذهن من اسم این دو شاعر در کنار هم است و یاد کردن از خانم جبارپور، خانم پیله‌ور را هم به این نوشته کشاند.

جنسیت در شعر جبارپور خیلی پررنگ است اما در عین حال شعرش برای مردان هم خواندنی‌ست. وقتی غزل او را می‌خوانم عشق را یک‌بار با نگاه زنانه تجربه می‌کنم. غیر از این نگاه زنانه به عشق، خودِ عشق (فارغ از جنسیت) با تمام پیچیدگی‌های فلسفی‌اش، صمیمی و بی‌پرده به شعر او می‌آید. قلب مهربان شاعر سعدی‌وار راهنما می‌شود، دستِ ما را می‌گیرد و در سلوک عشق پیش می‌بَرَدمان.

در زبان هم ارادت خانم جبارپور به شیخ اجل مشهود است. روانی بیت‌ها و نحو سالم کلام یعنی این‌که اجزای جمله صحیح و مرتب سر جای خود نشسته باشند، از ویژگی‌های شعر او هستند تا جایی که آدم فراموش می‌کند دارد شعر می‌خواند. کلام با تمام قدرتی که در زبان و صورت‌های خیال دارد بدون کم و کاست، بدون شکستگی در مصرع می‌نشیند.

سالم بودن کلام از نظر اجزای جمله یکی از فاکتورهایی است که به نظر من در شعر تمام شاعران موفق هم‌روزگار می‌توانید ببینید. مخاطبین شعر امروز این نوع کلامِ بلندِ ساده و روان را پذیرفته‌اند و شعر امروز صمیمیتی پیدا کرده است که نمونه‌هایش در تاریخ ادب پارسی کم یافت می‌شود. البته اشکالی هم ناخواسته پیش آمده که شاعرانی از این فرمولِ سهل و ممتنع فقط سهلش را گرفته‌اند و شعرهایی می‌سازند که فقط در وزن خوش بنشیند بدون این‌که معنی بلندی در کار باشد.

مسئله‌ی مهم دیگر در شعر خانم جبارپور روایت است. او اغلب یک روایت کلی دارد. مثل یک کارگردان سینما، بیت‌ها را سکانس به سکانس پشت هم می‌چیند تا معنی مطلبوش را به مخاطب بچشاند. این هم یکی از فاکتورهای پُربسامد غزل‌های موفق امروز است. روایت در شعر جبارپور طبیعی است یعنی احساس نمی‌کنی که شاعر عمدا این روایت را در شعرش گنجانده است بلکه قلم دستِ دل شاعر است و روایت از دلِ حال و هوای فردی شاعر برمی‌خیزد.

شعر خانم ساجده جبارپور عاطفه‌ی مخاطب را به شدت درگیر می‌کند. یعنی در هنگام خواندن شعر، ناخودآگاه، آه می‌کشی و می‌گویی: «چه خوب! راست می‌گوید!» از آن گذشته آن فردیتی که در ابتدای متن به آن اشاره کردم هم تعطیل نمی‌شود. ساجده‌ جبارپور در شعر خودش را می‌سراید و همین شعرش را دلنشین می‌کند.

عشق پررنگ‌ترین مفهوم در شعر خانم جبارپور است. عشقی زمینی و در دسترس با تمام غم‌ها و شادی‌هایش. معشوق شعر جبارپور چنان واضح است که می‌توانی به راحتی با شاعر همزادپنداری کنی. ساجده جبارپور به معجزه‌ی عشق باور دارد و سعی می‌کند این را به مخاطب شعرش بفهماند.

شعر عاشقانه و غزل امروز (به معنای تغزّلی‌اش) انگشت می‌گذارد روی بی‌درمان‌تری دردهای ما. شعر عاشقانه‌ی امروز بی‌ادعا و بی‌آن‌که تئوری‌های پیچیده داشته باشد، با صمیمیتی که در زبان و تصاویر دارد می‌تواند با مخاطب رابطه برقرار کند. روح او را در تجربه‌های مهربانانه و صمیمانه شاعر شریک کند و حاصل بشود تزریق یک قطره عشق در زندگی مخاطب شعر. این داروی شیرین و دوست‌داشتنی حال ما را بهتر می‌کند، زندگی ما را بهتر می‌کند و به قول مولانا طبیب جمله علت‌ها می‌شود. غزل‌های عاشقانه‌ی صمیمی کمک می‌کند تا شیرینی عشق را بچشیم و مهربان‌تر شویم.

مجموعه‌ی شعر «مؤنث» دومین دفتر شعر ساجده جبارپور است که توسط انتشارات نزدیک‌تر منتشر شده و الان چاپ دوم آن در بازار کتاب کشور موجود است. امیدوارم شعر ساجده جبارپور بیش از این دیده شود که معتقدم شعرهای او صمیمانه حال غزل معاصر را بهتر می‌کند.

بهمن صباغ زاده
۱۳۹۹/۰۷/۰۲ خراسان، تربت حیدریه

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *