دست‌های پنهان، مانع کاهش قیمت‌ها؟:یکی از بزرگترین خدمت‌هایی که دولت مستقر می‌تواند به اقتصاد ایران بکند و اثراتش برای آیندگان بماند، افشای همین اقتصاد پنهان و زیرزمینی و فضاسازی برای اصلاح رویه‌های اقتصادی کشور است باید وقتی صدایی از جایی بلند می‌شود و پشت آن صدا و حرف منافعی است، دولت باید به خاطر مردم آن منافع را آشکار کندباید بپذیریم هیچ جراحی‌ای بدون درد و خونریزی و اتاق عمل و غیره ممکن نیست و لذا باید به قیمت جراحی‌کردن اقتصاد ایران، این غده مزاحم را از کالبد کشور خارج و نابود کرد.

با پایان یافتن انتظار برای مشخص‌شدن نتیجه انتخابات آمریکا و برگزیده‌شدن قریب به یقین نامزد دموکرات که دست‌کم از نظر روانی برای افکار عمومی و بازارهای پایه به‌معنی شل‌شدن تحریم‌ها و رفع برخی مشکلات کنونی است، قیمت ارز و سکه که در بازار آزاد رو به کاهش گذاشت و به‌تبع آن، قیمت‌ها در برخی بازارهای مرتبط نظیر لوازم‌خانگی، تلفن همراه، رایانه، خودرو و دیگر بازارهای مرتبط با کاهش همراه با رکود روبرو شد. به عبارت بهتر افکار عمومی از نظر روانی در انتظار کاهش بیشتر قیمت‌ها، از خرید دست کشیده‌اند و مراجعه‌شان به بازار صرفاً برای قیمت‌گیری و زیر نظر داشتن روند بهای کالاهاست.

با این حال، روند کاهش قیمت ارز و دیگر کالاها، آن‌گونه که افکار عمومی انتظار داشتند و دارند پیش نرفت، به‌گونه‌ای که پس از مدتی کوتاه کاهش قیمت، بهای ارز به سوی بالارفتن شروع به نوسان کرد و سرانجام افزایش یافت. این افزایش به‌گونه‌ای بود که بخش عمده کاهش قیمت‌ها به‌خاطر اثرات روانی انتخاب «جوبایدن» را خنثی کرد. یعنی قیمت دلار که تا ۲۱ هزار تومان هم کاهش یافته بود، اکنون که حدود ۲ هفته از اعلام پیروزی بایدن می‌گذرد بین ۲۷ تا ۲۸ هزار تومان در نوسان است و این یعنی بازگشت به نقطه قبلی پس از طی کردن یک مدار دایره‌ای!

این‌چنین بود که این ظن و شک برانگیخته شد که دست‌های پنهان و اقتصاد زیرزمینی که اکنون قدرت و نفوذش در اقتصاد ایران به اثبات رسیده، عملاً و با ترفند‌هایی جلوی کاهش قیمت ارز را گرفته و نمی‌خواهد اجازه دهد قیمت ارز و به تبع آن قیمت دیگر کالاها کاهش یابد.

نگاهی به نشانه‌های موجود در بازار و برخی سیگنال‌ها و فضاسازی‌های خبری در فضای مجازی و البته رفتار برخی عرضه‌کنندگان و تولید‌کنندگان کالاهای سرمایه‌ای به‌گونه‌ای مهر تأیید بر این فرضیه می‌زنند. به‌عنوان نمونه، وقتی نامزد دموکرات انتخابات آمریکا اعلام پیروزی کرد و فضای روانی کاهش قیمت ارز در داخل کشور شکل گرفت، برخی گروه‌های سیاسی کوچک‌نمایی و به‌نوعی نق‌زدن درباره نفس این پیروزی و اثرات آنرا آغاز کردند. در کنار اینکه این «نق‌زدن‌ها» ممکن است انگیزه‌های رقابت‌سیاسی هم داشته باشد، اما به نوعی می‌توان آنرا در راستای خنثی‌کردن جو روانی کاهش قیمت‌ها ارزیابی کرد. به عبارت بهتر، نوعی فضاسازی منفی با این‌محور که اتفاقی نخواهد افتاد، نباید منتظر تحولی خاص بود و امثالهم. اتفاقاً همزمان با سیر نزولی قیمت ارز در فضای مجازی به راه افتاد و حتی برخی رسانه‌ها تلاش کردند احتمال بازگشت ترامپ و پذیرش ادعای تقلب او را پررنگ کرده و با پیگیری و خبرسازی لحظه به لحظه این‌گونه القاء کنند که هنوز پیروزی نامزد دموکرات رسمی نشده که بخواهد اتفاقی در بازار ارز و دیگر بازارها بیفتد! حتی در برخی اظهارنظرهای به ظاهر اقتصادی، این‌گونه عنوان شد که هنوز در مؤلفه‌های عرضه و تقاضای ارز تحولی رخ نداده که قیمت‌ها رو به کاهش گذاشته شود، در حالی که کیست که نداند که بخش بزرگی از رشد کنونی قیمت ارز در ایران، علت روانی و انتظاری و همین موضوع است که اکنون باعث کاهش قیمت ارز شده است، چرا که مردم انتظار دارند، صرفنظر از میزان تحقق آن ـ با روی کار آمدن جو بایدن و بازگشت احتمالی او به برجام، بسیاری تحریم‌ها رفع یا فشار تحریم‌‌ها کاهش یابد و اوضاع تجارت، واردات و صادرات و تأمین کالا بهبود یابد، همچنین احتمالاً بسیاری از منابع ارزی بلوکه شده آزاد و با شروع مجدد فروش نفت، درآمد کشور به حال عادی بازگردد. ‏

اینها انتظاراتی است که شاید چندان دور از ذهن هم نباشد، اما یکی از نشانه‌های مقاومت در برابر کاهش قیمت ارز، شاید ناامید‌کردن مردم از آن اتفاقات و منفی‌بافی درباره آن است.

نشانه دیگر در این خصوص، مقاومت برخی وارد‌کنندگان و بخصوص تولید‌کنندگان داخلی در برابر کاهش‌دادن قیمت محصولاتشان است. متأسفانه در میان حمایت‌های مختلفی که از تولید داخل شده ـ و صحیح هم هست ـ گروهی خود را پشت حمایت از تولید پنهان کرده و حاضر به کاهش قیمت‌ها نیستند. گویی که فراز و نشیب‌های کسب و کار و قانون سود و ضرر را نمی‌خواهند بپذیرند. از نظر این گروه، تجارت و تولید و کسب و کار همواره و همیشه باید با سود تضمین شده همراه باشد و لذا پایدار‌شدن احتمال کاهش قیمت‌ها در افق، فریادهای فراموشی تولید ملی و ضرردیدن تولید‌کنندگان به هوا می‌رود. یک چنین فرآیندی اکنون در میان تولیدکنندگان داخلی خودرو، لوازم خانگی و دیگر کالاهای سرمایه‌ای به چشم می‌خورد.

این در حالی است که در کنار حمایت از تولید، حمایت از مصرف‌کننده هم مطرح است و اصل این حمایت بر کاهش منطقی قیمت در زمانی که اقتضای بازار باشد، استوار است، اما متأسفانه نگاهی به واکنش برخی تولید‌کنندگان نشان می‌دهد که آنها انتظار دارند در همیشه به پاشنه سود آنها بچرخد و هر گونه تلاش برای کاهش قیمت را خدشه‌دار ‌شدن تولید اعلام می‌کنند.

این چنین است که علی‌رغم کاهش قیمت محصولات خارجی در بازار خودرو و لوازم خانگی، بهای محصولات ایرانی کاهش نیافته و این به رکود بازار دامن زده است.

مجید بازاریان، یکی از فعالان بازار ارز در خیابان فردوسی در‌این‌باره می‌گوید: با پیروزی جو بایدن، قیمت ارز رو به کاهش گذاشت، اما از ۴۸ ساعت بعد از آن گروهی خرید انبوه ارز را آغاز کردند تا هم کمبود اسکناس در بازار ایجاد شود و هم به لحاظ روانی، مردمی که برای فروش ارز به خاطر ترس، از ریزش بیشتر قیمت‌ها به بازار مراجعه کرده بودند، در فروش مردد شوند.

وی می‌افزاید: وضعیت بازار ارز در آن زمان مقداری غیرطبیعی بود. قاعدتاً وقتی قیمت‌ها رو به کاهش می‌گذارد، فروشنده در بازار زیاد می‌شود و خریدار کم. حتی اگر خریدار هم باشد، ارز را به قیمت نمی‌خرد. یعنی خیلی کمتر از قیمت روی تابلوی خرید و این به کاهش بیشتر قیمت‌ها منجر می‌شود. اما در آن وضعیت، صرافی‌هایی بودند که ارز را به قیمت روی تابلو و حتی اندکی بیشتر می‌خریدند و در خرید، محدودیت هم نداشتند. ‏

وی تصریح می‌کند: روشن است وقتی در کوران کاهش قیمت‌ها، مشتری به قیمت در بازار باشد و هر چه عرضه شود را بخرد، مردم و فروشندگان مردد می‌شوند و از خود می‌پرسند نکند چند روز دیگر قیمت‌ها افزایش یابد؟ نکند این خریداران خبری دارند که من ندارم؟ لذا از فروش دست می‌کشند و به انتظار می‌نشینند و همین، فضای روانی کاهش قیمت‌ها را تغییر می‌دهد که تغییر داد.

بازاریان می‌افزاید: بازار ارز ایران یک جو روانی قوی دارد. بازاری‌ها بیشتر از روی دست هم نگاه و معامله می‌کنند. وقتی در بازار می‌پیچد که صرافی‌ها دارند ارز می‌خرند و مشتری برای ارز ارزان شده به طور غیرطبیعی هست، بازیگران کوچک هم به تصور رشد قیمت‌ها در آینده، کاهش اخیر را یک موج زودگذر ارزیابی کرده و بدین‌ترتیب جو روانی کاهشی خنثی شده و قیمت‌ها افزایش می‌یابد.

وی اظهار می‌کند:‌به نظر من، رفتار برخی صرافی‌ها در این مقطع طبیعی نبود. گویی آنها خودشان را آماده کرده و نقدینگی لازم برای خرید ارز را نیز تهیه کرده بودند و جالب است که هنگام خرید ارز، به مشتری می‌گفتند هر قدر داری خریدارم! همین حرف، فروشنده ارز را به تردید می‌اندازد و این تردید در بازار می‌پیچد و جو روانی کاهش را به افزایش تبدیل می‌کند. این‌گونه ترفند‌ها بود که جلوی کاهش قیمت ارز را گرفت و آن‌را به حال قیمت سابق برگرداند.

بازاریان تصریح می‌کند: در همین حال، رویه دیگر بازارها مانند خودرو، موبایل، لوازم خانگی، قطعات یدکی، لپ‌تاپ و غیره این است که مستقیماً از بازار ارز و قیمت‌های آن سیگنال می‌گیرند. یعنی قبل از فروش کالا قیمت می‌پرسند و پیش‌بینی می‌خواهند. روشن است که با توقف کاهش قیمت ارز و رشد آن، کاهش قیمت در آن بازارها هم متوقف شود. اگر شما امروز کاهش قیمتی در برخی بازارها می‌بینید به‌خاطر رکود و جو روانی انتظاری خریداران است، نه کاهش قیمت ارز!

سید مجید موسوی، یکی از فعالین بازار بورس هم در‌این‌باره می‌گوید: روشن است بخشی از بازار به طور هدفمند و سازمان یافته در برابر کاهش قیمت‌ها مقاومت می‌کنند. اینکه این جریانات مقاومت‌کننده چه کسانی هستند را نمی‌دانم، اما اثرات فعالیتشان به روشنی قابل مشاهده است.

وی می‌افزاید: مثلاً حوزه بورس، وقتی شاخص کاهش می‌یابد، مثلاً در بورس کالا، قیمت بسیاری از نهاده‌های تولید مانند فولاد و مواد پتروشیمی که الزام به عرضه در بورس دارند هم کاهش می‌یابد و تولید‌کنندگان می‌توانند ارزانتر بخرند و می‌خرند. اما وقتی درباره کاهش قیمت از آنها سوال می‌شود، قیمت ارز را پیش‌ می‌کشند، حال آنکه تأثیر قیمت ارز در خیلی از کالاها، به خصوص کالاهای تولید داخل ـ محدود شده و زیاد نیست. ‏

وی اظهار می‌کند: یا مثلاً در بحث فولاد، توجه کنید که صادرات فولادی‌ها امسال کاهش یافته، تولید فولاد در کشور هم بسیار بیش از نیاز کشور است، با این حال قیمت فولاد بالاست و پایین هم نمی‌آید. چرا؟ پاسخ جز این نیست که دست‌هایی پنهان قیمت‌سازی مصنوعی می‌کنند.

وی تصریح می‌کند: حتی فراتر از این، به نظر من وقتی پیروزی جو بایدن رسمی شود هم دست‌های ناشناس، برای جلوگیری از کاهش قیمت‌ها در آن زمان هم برنامه‌ریزی کرده‌اند و دستگاه‌های مسئول باید از هم اکنون برای خنثی‌کردن مانورها و ترفندها و بازی‌های آنان فکری بکنند. دکتر بهمن آرمان، کارشناس اقتصادی هم با انکارناپذیر توصیف کردن نقش اقتصاد زیر زمینی در کنترل قیمت‌ها در ایران تصریح می‌کند: امروز دیگر کاملاً قابل مشاهده است که دست‌هایی دارای قدرت و نفوذ فراوان، با ترفندهایی چون سوء‌استفاده از ناهماهنگی میان دستگاه‌ها، خلأهای قانونی، فراوانی قوانین و مقررات متناقض و بخصوص فساد سراسری که وجود دارد، در کار قیمت‌ها مداخله می‌کنند.

وی می‌افزاید: برای من جالب بود که در اخبار دیدم که شخص وزیر صنعت برای نظارت بر ترخیص کالاهای اساسی شخصاً به بندرعباس و بندر امام‌(ره) رفته است. روشن است که هدف از سفر این مقام عالی‌رتبه که قطعاً مشغله‌های فراوان و مهم دیگری هم دارد، نااطمینانی از روند سریع ترخیص کالاها از گمرکات بوده است. دقت در این نمونه نشان می‌دهد چه میزان ناهماهنگی و حتی شاید کارشکنی در روند سالم تأمین و توزیع کالا در کشور وجود دارد که علی‌رغم مصوبات متعدد دولت و تأکید مقامات عالی نظامی باز هم وزیر باید شخصاً در محل حضور پیدا کند تا مطمئن شود باز اتفاقی نمی‌‌افتد که در روند ترخیص کالاهای اساسی وقفه‌ای بیفتد و زمان هدر شود.

این کارشناس تصریح می‌کند: یا جالب است باز در جریان همین سفر وزیر صنعت در اخبار دیدم که با وجود ترخیص هزاران تن کالای اساسی از گمرکات، آنچه ترخیص شده، فقط یک هشتم موجودی کالا در گمرکات بوده است. خب شما ببینید در حالی که کشور درگیر تحریم است، کالا با هزاران زحمت وارد کشور می‌شود، اما در گمرکات می‌ماند و لذا قیمت‌ها بالا می‌رود. نهاده‌های دامی در گمرکات است اما در بازار کمبود است و لذا قیمت مرغ و گوشت و تخم‌مرغ و لبنیات بالا می‌رود. چه کسی از این میان نفع می‌برد؟ روشن است که دلال و این دلال‌ها عضو یا عامل همان اقتصاد پنهان یا زیرزمینی هستند.

وی می‌افزاید: این چرخه ناسالم تقریباً در تمام کالاها وجود دارد و ظاهراً کسی را یارای مقاومت در برابر آن نیست. زمانی که ارز ۴۲۰۰ تومانی را اعلام کردند، ما فریاد زدیم که این کار دقیقاً برعکس منافع مردم و به نفع دلالان و زنده‌کننده امضای طلایی است. آن زمان به منتقدین گفتند مدافع آزاد‌سازی اقتصاد و رشد قیمت‌ها به ضرر مردم هستند. اما حرف ما این بود که در شرایطی که امضای طلایی و نفوذ حیرت‌انگیز اقتصاد زیرزمینی سفارش‌ها و نفوذ‌ها و تلفن‌ها و غیره هست، امکان نظارت بر تخصیص و سپس تضمینی برای ورود کالای ارزان به کشور وجود ندارد. رهگیری هم ممکن نیست و این یک تصمیم اشتباه است. زمان کمی لازم بود که نشان داده شود حرف منتقدین چقدر درست بوده است و الآن شما دادگاه‌های متعدد این امر را می‌بینید تا اصلی‌ترین ارکان بانک مرکزی هم نفوذ صورت گرفته بود. ‏

دکتر آرمان اظهار می‌کند: همان موقع گفتیم و حالا هم می‌گوئیم که تا انحصار و کنترل مصنوعی قیمت‌ها در کار است، کار و بار اقتصاد زیرزمینی در این کشور سکه است و هیچ نیروی قهریه هم نمی‌تواند جلوی آنها را بگیرد، چون خود تصمیمات حاکمیتی رانت‌زاست. راه‌حل تضعیف اقتصاد زیرزمینی هم ۳ چیز است، آزادسازی اقتصادی و قیمت‌ها، رفع انحصار و شفافیت‌زایی. تمام دنیا با همین ۳ کار قیمت‌ها را در کشورش کنترل می‌کند. همان زمان گفتیم آقای دولت! شما بهای ارز را آزاد‌کن و اجازه واردات به همه بده. قیمت‌ها را هم آزاد کن، در مقابل هم از محل آزادسازی قیمت‌ها و فروش ارز به قیمت آزاد به همه و بخصوص اقشار آسیب‌پذیر یارانه کافی بپرداز٫ وقتی سهم وارد‌کننده باشند و ارز هم به بهای آزاد و قیمت‌ها را نیز عرضه و تقاضا تعیین‌کند، دیگر بازی قیمتی وجود ندارد، چون رانت نیست و رقابت بازیگران متعدد قیمت‌ها را کاهش داده و دولت هم از محل فروش ارز آزاد می‌تواند منابع پرداخت یارانه را بدون کسر بودجه یا استقراض تأمین کند.

وی می‌افزاید: اما ما درگیر یک نظام متناقض و رانت‌زا هستیم که از محل رانت، اقتصاد قدرتمند موازی و زیرزمینی تشکیل و در خیلی جاها نفوذی قوی دارد. حتی قدرتش به‌جایی می‌رسد که دولت هم چندان از عهده‌اش برنمی‌آید و در کار دولت کارشکنی می‌کند. طبعاً قدرت‌‌های این نوع اقتصاد به حدی است که می‌تواند با نفوذ غیرمستقیم در برخی رسانه‌ها و فضای مجازی بازی‌ها و ترفندهای قیمتی راه‌انداخته و مثلاً بر جو کاهشی بازار ارز که اخیراً اتفاق افتاد، غلبه کند.

دکتر آرمان می‌گوید: در نهایت هم به نظر من یکی از بزرگترین خدمت‌هایی که دولت مستقر می‌تواند به اقتصاد ایران بکند و اثراتش برای آیندگان بماند، افشای همین اقتصاد پنهان و زیرزمینی و فضاسازی برای اصلاح رویه‌های اقتصادی کشور است. باید وقتی صدایی از جایی بلند می‌شود و پشت آن صدا و حرف منافعی است، دولت باید به خاطر مردم آن منافع را آشکار کند. به نظر من تا الآن دولت مماشات کرده و البته جاهایی به خاطر منافع کشور و آرامش کشور حق دانسته، اما تداوم این مماشات باعث قدرت گرفتن و جری‌شدن اقتصاد زیرزمینی شده تا جایی که شاهدیم تمام مقامات عالی کشور می‌گویند ریشه رشد قیمت‌های اخیر و آشفتگی اقتصادی که دچارش هستیم، تحریم‌ها نیست و مشکل از داخل است. خب بخش زیادی از این مشکلات داخلی را همین اقتصاد زیرزمینی و پنهان ایجاد کرده و وقت مقابله جدی با آن فرا رسیده است. باید بپذیریم هیچ جراحی‌ای بدون درد و خونریزی و اتاق عمل و غیره ممکن نیست و لذا باید به قیمت جراحی‌کردن اقتصاد ایران، این غده مزاحم را از کالبد کشور خارج و نابود کرد. ‏

سیدعلی دوستی موسوی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *