یادداشت آموزگار زبان عربی و فرهنگ ایرانی : به یاد استاد دکتر آذرتاش آذرنوش که چشم از جهان فرو بست ((سید مسعود رضوی))

دکتر آذرتاش آذرنوش استاد برجسته و پرآوازه ادبیات عربی، نویسنده و مترجم و محقق نامدار، عضو شورای عالی و مشاور عالی و مدیر بخش ادبیات عرب مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی روز جمعه ۱۶ مهرماه، بار هجرت از این جهان بست و از آن درگذشت.

دکتر آذرنوش (متولد ۱۳۱۶) فراگیری ادبیات عرب را از دانشکده معقول و منقول تهران آغاز کرد و سپس در فرانسه تا دریافت درجه دکتری ادامه داد. او که از محبوب‌ترین استادان دانشگاه تهران بود، سال‌ها در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به تدریس عربی اشتغال داشت و به تألیف و ترجمه پرداخت. آثار او همگی پیرامون سهم‌ چشمگیر ایرانیان در زبان و ادب عربی به ویژه در قرون نخست پس از اسلام است. از مهم‌ترین آثار او ترجمه «فتوح البلدان» بلاذری (بخش مربوط به ایران) و «موسیقی کبیر» ابونصر فارابی است.

آثار تالیفی دکتر آذرنوش نیز در حوزه ایران شناسی و در پیوند با زبان فارسی اهمیت خاص دارد، مانند «فرهنگ عربی به فارسی» و «چالش میان فارسی و عربی» و «راههای نفوذ فرهنگ ایرانی در عصر جاهلی» که جملگی منابع درجه یک در حوزه های پژوهش فرهنگی و زبانی و ادب عربی در پیوند با فرهنگ سترگ ایرانی است. مجموعه مقالات دکتر آذرنوش با عنوان «در باب ادب تازی» در ۳ جلد به کوشش رضوان‌مساح در ‌انتشارات‌ مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی منتشر شده است.

بانوی بزرگ فرهنگ ایران، دکتر ژاله آموزگار درباره این خبر نوشت: «چه دوران غم انگیزی! هر روز یک خبر ناگوار ، هر دم اندوه از دست دادن بزرگوارانی که بی جانشین اند ،خدمتگزارانی که سال های عمرشان را هدر نداده‌اند و قلم زده‌اند تا بر شناخت بیفزایند و همیشه مهر این سرزمین را در دل داشته‌اند .

دکتر آذرنوش استادی برجسته ، دلسوز ، دانشمند و دوستی مهربان و دوست داشتنی بود. غمگین نبودنش هستیم!»

دکتر ابراهیم بشلی از شاگردان استاد آذرنوش به زیبایی درباره آموزگارش مقاله‌ای نوشته و خاطراتش را بیان کرده است که چند عبارتش را من انتخاب کردم و اینجا می‌آورم: «آذرتاش آذرنوش از آن استادانی بوده که انبوهی خاطره ساخته؛… وقتی به دانشکده‌‌ الهیات رفتم، من هم مثل بقیه‌‌ بچه‌ها، از دیدن یک استاد تروتمیز، بی‌نهایت شیک‌پوش، خوش‌تیپ و … که به دانشجوهای ترم اولیِ لیسانس درس می‌داد شوکه شدم؛ آن هم هشت واحد در ترم یک… چند شاگرد برترش را هم به دستیاری گرفته بود و… شگفت‌آور بود که می‌دیدیم استادی چنین شیک، در دانشکده‌‌ الهیات عربی درس می‌دهد. آن عالیجناب البته در عرض دو جلسه با دانشجوهای سختکوش دوست می‌شد و انرژی عجیبش هم مایه‌ شگفتی بود که هر هفته انشاهای عربی مغلوط دانشجوها را می‌خواند و تصحیح می‌کرد؛ چون اطمینان داشت که بیشترشان در پایان ترم دوم، به عربی خواهند نوشت و جاحظ‌خوان خواهند شد …

… زندگی آذرنوش، زندگی ممتاز و درجه‌‌ یک و رویایی یک استاد ایرانی بوده است. خوب زیست و درست و شاد زیست و سخت محترم و عزیز ماند و رفت که به قول خودش به استراحتی جامع بپردازد…‌عالیجناب آذرنوش! سپاس برای کلاس‌های‌ بی‌نظیرت، برای خنده‌هایت، برای هزار خاطره‌ای که ساختی و برای نصیحت‌هایت که گوش نکردم و تاوانش را دادم.»‌باری همه ستایشگر این استاد ممتاز و بزرگ ادبیات عرب و برجسته ترین آموزگار و صاحب نظر در تاریخ تعامل و مناقشه میان فرهنگ ایران زمین و زبان عربی هستند. بر این مرد نازنین و بزرگ جز ستایش نمی‌توان سخنی ساخت.

پایان کلام اینکه درگذشت استاد دانشورم دکتر آذرنوش را اندوهباش می‌گویم. از روزگار جوانی و در دور دانشجویی به او دل بستم و نوشته هایش را که یکسره شناخت فرهنگ تازی بر بنیاد مهر ایران بود می خواندم. درس‌هایش در دانشگاه، بهترین دفتر دانش و پژوهش بود. سخن گفتنش بهنجار بود. پوشیدنش برازنده، در رفتار والا، در گفتار استوار، در پژوهش و اندیشه ژرف…

مردی مهربان و انسانی شیرین و بخشنده… استادی فروتن و همیشه آماده برای آموزش و راهنمایی؛ این ویژگی‌ها را من به گذشت روزگار در او یافتم و دیدم. هیچ بزرگ نمایی در آن نیست. یادش گرامی است و بزرگ خواهد ماند.روزنامه اطلاعات

یکشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۰

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *