به مناسبت هفته سلامت روان ضرورت تشخیص و مداوای اختلالات روانی دکتر فربد فدایی ـ روان‌پزشک

دکتر فدایی روانپزشک

انسان یک واحد زیستی ـ روانی ـ اجتماعی است، او از نظر زیستی از ژن‌هایی با ویژگی‌های معین که از پدر و مادر و نیاکان به ارث رسیده، تشکیل شده است و از نظر روانی در یک محیط عاطفی و تربیتی ویژه که خاص خانواده اوست، پرورش می‌یابد و از نظر اجتماعی نیز ممکن است در جامعه‌ای که به او رفاه و امکانات و امنیت عطا می‌کند، تربیت شود و یا در جامعه‌ای که به او فرصت‌های اندکی می‌دهد رشد کند. به این ترتیب یک انسان ترکیبی از این امتیازها و یا نارسایی‌های زیستی ـ روانی ـ اجتماعی است که در طول زندگی خود در معرض استرسورها (عوامل فشار) که آن‌‌ها هم جنبه زیستی یا وجه روانی یا اجتماعی دارند، قرار می‌گیرد. برای نمونه، سرما و گرما، خستگی و عوامل ویروسی و میکروبی از استرسورهای جسمی هستند و از دست دادن مادر یا پدر و یا ازدواج با فرد نامناسب جزو استرسورهای روانی محسوب می‌شوند. بیکاری، فقر، مهاجرت و جنگ جزو استرسورهای اجتماعی است و واکنش فرد به این عوامل فشار بر حسب ویژگی‌های خود به چند صورت دیده می‌شود؛ یا فرد از نظر زیستی ـ روانی ـ اجتماعی دارای چنان ظرفیتی است که استرسور را از سر راه برمی‌دارد، یا با استرسور کنار می‌آید و یا مقهور استرسور می‌شود که به معنی بیماری است.

این بیماری نیز برحسب وضعیت جسمی ـ روانی ـ اجتماعی فرد ممکن است به صورت یک بیماری جسمی یا روانی و یا آسیب‌های اجتماعی تظاهر کند.

برای نمونه، مردی، همسر محبوب خود را از دست می‌دهد که این یک استرسور شدید روانی است. او ممکن است پس از غم و اندوه فراوان و سوگواری، در عرض چند ماه بتواند به زندگی عادی بازگردد و در عین به یاد داشتن، همسر از دست رفته، به تدریج وظایف خود را به عنوان پدر و یک فرد شاغل و شهروند برعهده بگیرد که به معنی غلبه بر استرسور است. اما امکان دارد مرد دیگری با کاهش کارایی و کنار گذاشتن برخی مسئولیت‌ها با این فقدان کنار بیاید و سرانجام مرد دیگری ممکن است در برابر این استرسور، یعنی فقدان همسر از پای درآید و بیمار شود. بیماری او نیز مرتبط با ویژگی‌های زیستی ـ روانی ـ اجتماعی او است. برای نمونه یک مرد پس از مرگ همسرش ممکن است دچار بیماری عروقی قلبی، سکته و حتی مرگ ناگهانی شود. این یک بیماری جسمی است که جنبه روان ـ تنی دارد. مرد دیگر به دنبال این فقدان امکان دارد دچار افسردگی شدید شود که یک بیمار روانی است و مرد سوم ممکن است پس از فقدان همسر بر اثر القائات دوستان ناباب که او را به کشیدن تریاک برای رفع غم و غصه تشویق می‌کنند، دچار اعتیاد شود که این یک بیماری و آسیب اجتماعی است.

ملاحظه می‌کنید که نقش عوامل گوناگون زیستی ـ روانی ـ اجتماعی در پدید آمدن بیماری‌ها چنان درهم تنیده است که هیچیک را به تنهایی نمی‌توان مسئول دانست، با این همه نظر به نقش عواطف، شناخت، انگیزه و اراده در ارزیابی موقعیت‌ها و واکنش‌ به آنها، عوامل روان‌شناختی نقش پررنگتری در این میان دارند. به عنوان مثال در یک بیماری مانند شکستگی استخوان ران که ظاهراً فقط جنبه جسمی دارد، عوامل متعدد روان‌شناختی نقش دارند. فی‌المثل، چرا این شخص با بی‌احتیاطی باعث شکسته شدن استخوان ران خود در تصادف شده است؟ چرا بدون رعایت مقررات رانندگی و با تخطی از سرعت مجاز، موجب تصادف شده است؟ چرا دیگران را در این حادثه متهم می‌کند و چرا به توصیه‌های پزشکی اهمیت نمی‌دهد؟ باید توجه داشت که واکنش یک نویسنده با واکنش یک فوتبالیست در برابر یک موضوع واحد یعنی شکستگی استخوان ران، تا چه حد ممکن است متفاوت باشد.

در مورد یک بیماری دیگر یعنی سرطان ریه که ارتباط آن با مصرف سیگار ثابت شده است، بودجه‌های هنگفت صرف تشخیص، درمان، جراحی و عوارض ناشی از ابتلا به این بیماری می‌شود در حالی که عامل اصلی اعتیاد به دخانیات که جزو اختلالات روان‌پزشکی است، نادیده گرفته می‌شود.

اختلالات روانی نیازمند به درمان در ۲۰ تا ۲۵ درصد افراد جامعه وجود دارد و نزدیک به ۴۰۰ نوع اختلال روانی تشخیص داده شده است که در ۱۶ طبقه متفاوت جای دارند که در این میان توجه مردم و مسئولان به اهمیت و ضرورت تشخیص و مداوای اختلالات روانی باعث تأمین سلامت، رضایت، پویایی و شادابی بیشتر جامعه می‌شود.

روزنامه اطلاعات پنجشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *