بیمارستانها در سایه ی حکومت اسلامی: برگرفته از کتاب شیواییو شیدایی برگی از فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی نوشته همشهری عزیزمان آقای  دکتر محمد حسین ساکت

بیمارستانها در سایه ی حکومت اسلامی: برگرفته از کتاب شیواییو شیدایی برگی از فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی

نوشته همشهری عزیزمان آقای  دکتر محمد حسین ساکت

مقریزی بازگو میکند که نخستین کسی که در اسلام خانه ای برای بیماران ساخت ولید بن عبدالملک بود؛ ولی از کار این خانه و چگونگی آن برای یادآوری چیزی نمیدانیم به روزگار خلفای عباسی علم پزشکی بسیار درخشید. پزشکان بسیاری پرورش یافتند و بیمارستانهایی ساخته شد؛ تا آنجا که دانش پزشکی بر پایه ها و ریشههایی استوار نهاده شد پزشکان تازه کار آزمایشهایی میگذراندند و کسانی که پیروز میشدند پروانههایی برای کاربرد رشته ی تخصصی خود دریافت می داشتند چنان که امروز چنین است. نامی که بر خانهی بیماران گفته میشد بیمارستان و کوتاه شده ی آن مارستان بود.

واژه ی بیمارستان پارسی است که به تازی راه یافته است و از دو بخش «بیمار» و ستان» بافته شده است. آنچه روشن است آن است که این نامگذاری به همان سیمای پارسی خود برجای مانده است؛ چرا که ایرانیان بیمارستانها را به ویژه در دانشکده ی پزشکی جندی شاپور میشناختند و پزشکانی که در بغداد سرپرست کار بودند نخستین بار از ایرانیان یا سریانیانی بودند که در دانشکده ی جندی شاپور به کار پرداخته بودند؛ از این رو بر این بنیادها همان نامی را گذاردند که در آنجا دانش آموخته شدند برمکیان بدین بنیادها گرایش و دلبستگی نشان دادند؛ زیرا شهرنشینی از آن بی نیاز نبود؛ از این رو بیمارستانی بنیاد نهادند و در آن پزشکی هندی به کار گماشتند

بیمارستانهای بغداد

در کوی کرخ بر وزن بلخ = ناحیه ای در بغداد پس از آنکه منصور – خلیفه ی عباسی – شهر بغداد را پی ریزی کرد بیمارستانی ساخت در آنجا استادان بزرگ پزشکی از خاندان بختیشوع و نیز پزشک نامبردار محمد زکریای رازی به کار تدریس سرگرم بودند؛ تا آن که عضدالدوله دیلمی بیمارستانی ساخت و آن را بیمارستان عضدی نام نهاد که به بیمارستان «نو شناخته شد تا با بیمارستان یاد شده اشتباه نشود با همه ی اینها در بنیاد بیمارستانها و کانونهای بهداشتی در بغداد و دیگر کشورهای اسلامی نابغه زاده سنان بن ثابت بن قره ی حرانی بزرگترین سهم را داشته است.

در زمان وزیر علی بن عیسای جراح و بای طاعون در بغداد، شیوع یافت. سنان به وزیر وجوب ساختن بیمارستانی را برای مبارزه با آن بیماری گوشزد کرد وزیر هم به زودی بیمارستانی به هزینه شخصی خود در سمت غربی شهر نزدیک دروازه که آمد و شد بسیار بود و از هر جایی دیگر بیشتر بیم بیماری می رفت ساخت و ابو عثمان سعید بن یعقوب دمشقی را که پزشک ویژه ی خود و رئیس گروه پزشکان در همه ی بیمارستانهای بغداد به شمار میآمد به سرپرستی آ آنجا برگزید. دیری نگذشت که سنان ابو عثمان را جانشین خود ساخت و کار نظارت بر بیمارستانهای مکه مدینه و طرسوس شهری در ترکیه را هم به او واگذاشت. سنان کوشش خود را در راه ساختن مراکز درمانی و بهداشتی در سرزمینهای اسلامی به کار بست که شکوفان شد. در سال ۳۰۶ هـ / ۹۱۸م مقتدر، خلیفه‎ی عباسی، بیمارستانی در کوی دروازه ی شام به نام بیمارستانهای مقتدری بنیاد ساخت و از دارایی ،خود ماهانه دویست دینار برای آن می پرداخت و کار اداره ی آن را به دانشمند ستاره شناس یوسف بن یحیا واگذاشت.

در آغاز محرّم همان سال سیّده مادر ،مقتدر به راهنمایی سنان بیمارستانی ساخت که به بیمارستان سیده شناخته گردید این بیمارستان در بازار یحیا در کنار رود دجله در سمت خاوری ،شهر قرار داشت و هر ماه ۶۰۰ دینار برای هزینه ی آن ویژگی داد.

نقش سنان بن ثابت به همین محدود نماند؛ زیرا از درگذشت خلیفه الراضی الراضی بالله واپسین خلیفه ی عباسی و چیرگی ،بجکم، بـر بـغداد، توانست بیماری های روانی این فرمانروا را که بدان دچار بود بهبود بخشد. بحکم شادمان شد و در واسط نام چند شهرک از سرزمین عراق در روزهایی که بغداد شلوغ می شد مهمان سرایی برای ناتوانان و تهیدستان به پاداشت و همچنان خواسته ی سنان را به جا میآورد تا در ۳۲۹هـ / ۹۴۱ م. بیمارستانی در بغداد، در کنار غربی دجله بنیاد کرد این بیمارستان همچنان ماند تا این که عضدالدوله آن را در ۳۶۸ هـ / ۹۷۸ م. نوسازی کرد و در ۲۷۱ هـ / ۹۸۱ م. بازسازی اش آن به پایان رسید و آن را گشود و از پزشکان پرستاران دفتر داران دربانان مدیران و مسؤولان پر ساخت

***

معز الدوله ی دیلمی در ۳۵۵ هـ / ۹۶۶م بیمارستانی در کنار پل دجله ساخت و دارایی و زمینهایی که از آنها پنج هزار دینار محصول به دست می آمد، بر آن وقف کرد.

بنیاد بیمارستانها تنها در بغداد نبود؛ بلکه خود فرمانروایان و سرشناسان شهرهای گوناگون به ساختن بیمارستانها در شهرهای بزرگ پرداختند. عضدالدوله بیمارستانی ،دیگر در شیراز در کنار دانشکده ی پزشکی آنجا ساخت در گرگان بهاء الدوله بیمارستانی ساخت که مدتی جرجانی سرپرستی آن را به عهده داشت. احمد بن طولون بزرگ ترین بیمارستان را در مصر به سال ۲۵۹ ه / ۸۷۳ م ساخت چنین رسم بود که جامهی بیمار را از تنش بیرون می آوردند و پولهای او را میگرفتند و به سرپرست بیمارستان می،سپردند، آنگاه بیمار جامه ی دیگری میپوشید و زیر درمان قرار میگرفت تا بهبود می یافت.

هنگامی که بیمار جوجه مرغ) و نان میخورد او را از بیمارستان مرخص میکردند و جامه و پولهایش را پس میدادند در این بیمارستان بخش ویژه ای برای بیماران روانی و دیوانگان وجود داشت.

درمانگاههای سیار

در کنار بیمارستانهای یاد شده بیمارستانها یا در مانگاه های سیاری هم وجود داشت که با چهارپایان در بخشها و روستاها گردش میکردند و دارای پزشکان و پرستاران کارآزموده ای بود.

از جمله کسانی که در این بیمارستانها کار میکردند سنا بن ثابت بن قره بود که علی بن عیسای جراح وزیر را راهنمایی کرد تا پزشکانی با دارو و دیگر ابزارهای درمانی به بخشهای بزرگ و کوچه تا به زندان ها گسیل دارد.

سنان همراه این بیمارستانها از گوشه ای به گوشه ای می رفت. این بیمارستانها

بیماران تهی دست و ناتوان و چه بسا حیوانات بیمار را درمان میکردند ابو الحکم باهلی معروف به مغربی نیز مانند سنان با این بیمارستانهای سیار و درمان تهی دستان بدانسان که از نامههای او به علی بن عیسای وزیر در کتاب عیون الانباء ،پیداست همکاری میکرد

در آنجا گونه ای دیگر از بیمارستانهای سیار وجود داشت که در جنگها سرپا می شد. نمودارترین نمونه ی آنها بیمارستان سیاری بود که لشکریان سلطان محمود غزنوی را در نبردهایش همراهی میکرد و از پزشکان و پرستاران تشکیل می یافت و پر از دارو و ابزارهای درمانی دیگر بود.

تیمارستانها

گاهی بیماران روانی و دیوانگان در بخش ویژه ای از بخشهای بیمارستان زیر درمان قرار میگرفتند گاهی تیمارستان ویژه ای داشتند چنان که در بغداد در دیر هر قل قدیم که در مرحله ای به جنوب راه واسط قرار داشت چنین بود که در آن زنجیرها، تازیانه ها و بندها به کار می رفت. اداره و سامان بیمارستانها به چند انگیزه وابستگی داشت که در آن مؤثر بود یکی از آن انگیزه ها را باید دارایی و توانگری بنیانگذار و وضع او و شهری که بیمارستان در آن قرار داشت و ابزارهای فراوانی که در آنجا بود به شمار آورد. بیمارستانها به دو بخش بزرگ تقسیم میشدند ،یکی بخش ویژه ی زنان و دیگر بخش به مردان ویژگی داشت.

دربانان و پرستاران مرد در بخش مردان و زنان در بخش زنان بودند؛ ولی پزشکان و جراحان ،همگی مرد بودند. هر بخشی به چند رشته تقسیم میشد. در آنجا تالار بزرگی برای بیماریهای عمومی شایع وجود داشت که پیرامون آن را چند اتاق در بر میگرفت که بیماران مبتلا به یک بیماری را در آنجا قرار می دادند. بخشهای ویژه ای هم بود که بیماران دچار به بیماری چشم جایگاه ویژه ای داشتند و همین گونه دیگر بیماریها؛ چرا که به دیگر بیماران سرایت نکند.

درمانگاه هایی نیز برای دیدن و معاینه بیماران وجود داشت و کسانی که نیازی به بستری شدن نداشتند و تنها سرپایی درمان میشدند در آن درمانگاه ها به دست پزشکانی ،نامور روزهای دوشنبه و پنج شنبه مورد معاینه قرار میگرفتند که به آنان دارو میدادند و از همانجا آنان را به داروخانه میفرستادند تا داروی خود را به رایگان دریافت دارند هر پزشکی میبایست به نوبت بر روی، دو روز و دو شب در بیمارستان کشیک بدهد

همانگونه که میبینیم پزشک رایگان بود؛ ولی پزشکان برای فن و تخصص خود دستمزدهایی تقاضا میکردند در بیمارستان عضدی هزینه ی پزشک ماهانه ۳۰۰ درهم بود. رئیس پزشکان یا سرپرست آنان را، در بغداد، «سرکرده ی پزشکان» نقیب (الأطباء) میگفتند که به سال ۳۱۹هـ شماره ی آنان، در گوشه و کنار بغداد به ۸۶۰ پزشک میرسید و این شماره جز کسانی بود که در حرفه ی خود نامور و از دادن آزمایش بی نیاز بودند و نیز پزشکانی را که در خدمت فرمانروایان به سر می بردند و از ملازمان به شمار می آمدند، در برنمی گرفت.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *