زهرا نژادبهرام در گفت وگو با «آرمان ملی»: حکمروایی مسیری یک‌طرفه نیست/ استفاده از ظرفیت های مدنی برای انتقال پیام

آرمان ملی- احسان انصاری: انتخابات مجلس دوازدهم و اتفاقاتی که در آن رخ داد چه پیامی به همراه داشت؟ نمایندگانی که با رأی پایین وارد مجلس شده اند چگونه می خواهند با مردم ارتباط برقرار کنند و در راستای مشکلات آنها حرکت کند؟ چرا سهم زنان در انتخابات اخیر پایین بود؟«آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با زهرا نژادبهرام، عضو سابق شورای شهر تهران گفت وگو کرده است.

حکمروایی مسیری یک‌طرفه نیست/ استفاده از ظرفیت های مدنی برای انتقال پیام

نژادبهرام معتقد است:« بسیاری  از راه یافتگان به مجلس به خصوص در شهرهای بزرگ راهکاری برای حل مشکلات کشور نداشتند یا ارایه نکردند.  جالب اینجاست که نامزدی پس از رای آوری به دنبال قطع اینترنت آزاد بوده نه قبل از آن. از عجایب این دوره انتخابات حجم زیاد به عبارتی نزدیک به۳۰۰ هزار در تهران رای باطله است. این رقم برای کلانشهری با ۱۲ میلیون جمعیت در روز و ۹ میلیون نفر در شب که حدود یک‌ونیم میلیون نفر در انتخابات شرکت کرده‌اند، قابل تامل است. انتخابات روز ۱۱ اسفند به‌رغم همه تفاوت‌ها یک اشتراک داشت و آن اینکه همیشه ظاهرا دایره پذیرفته‌شدگان برای نامزدی محدود و محدودتر می‌شود تا جریان خالص‌سازی به سوی یک جناح خاص پررنگ‌تر و ظرفیت پذیرش همه نظرات و دیدگاه‌ها در آن به حاشیه رانده شود».

وی می افزاید:« این جامعه خشونت پرهیز با عینیت بخشیدن به این حقیقت که بنا دارد اصلاح امور را بدون خشونت به انجام برساند و از ابزارهای مدنی خود بهره بگیرد. به همین دلیل در این انتخابات پیامی روشن به خشونت‌گرایان انتقال داد و آموخت که می‌تواند ظرفیت‌های مدنی خود را در انتقال پیام به ‌کار بگیرد. جامعه می‌خواهد زندگی کند و برای زندگی کردن ابزارهای زندگی را به‌ کار می‌گیرد، از این رو انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ درسی چند سویه به همه بازیگران ارایه کرد که با نگاهی تیزبینانه می‌توان آنها را دسته‌بندی کرد و دانست که جامعه بدون خشونت خواهان پیگیری انتظارت است و حاکمیت با توجه به میثاق ملی یعنی قانون باید بر آن تاکید داشته باشد. تبعیت از قانون به معنای تحقق همه مواد قانون است.

این به معنی آن است که با تکیه به تفکیک قوا و پرهیز از نهادهای جانبی تصمیم‌گیری و حفظ حقوق مردم در بستر معنا‌پذیری از خواست جامعه با همه تنوع و تکثر؛ حاکمیت می‌داند در جامعه‌ای حکمروایی می‌کند که مجموعه‌ای از اقوام، مذاهب، ادیان و… با همه سلایق متنوع را راهبری می‌کند. در نتیجه باید امکانات لازم برای پاسخگویی به خواسته‌های آنها را در خود ایجاد کند و تنها معیار ایجاد آن قانون صریح و شفاف و نظارت‌پذیر است. حاکمیت می‌داند که حکمروایی مسیری یک‌طرفه نیست، بلکه به‌طور مداوم در حال رفت و برگشت است تا بتواند با دایره‌ای بسیط نقش خود را ایفا کند.  تعیین حضور مردم و خواست آنها لحظه‌ای است که آنها بدانند که حاکمیت برمبنای میثاق جمعی با رویکرد ارایه خدمت در جهت خواست آنها در حرکت است. دسترسی به خواست مردم امری دور از ذهن نیست. جهان راه‌های گوناگونی برای این آشنایی جست‌وجو کرده که یقینا با ابزارهای در دسترس حاکمیت بسیاری از آنها قابل حصول است. جامعه ایرانی جامعه‌ای پویا و زنده است و برای آینده برنامه‌های توسعه‌ای زیادی را طراحی کرده است. همراهی و همگامی حاکمیت در دسترسی به این آینده مشترک، در بستر بسیط بودن و دوری از تمایلات جناجی یا راه‌های پر پیچ و خم سیاست‌ورزی است.»

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *